Posts

Es werden Posts vom 2010 angezeigt.

همبستران زندگی

هم بسترانِ زندگی روزِمهتابی و شبِ آفتابی گویی آسمان در این سوی جهان رنگی دیگر دارد ، زمین با جهان می چرخد و آسمان تو گویی درآنجا همچنان می ماند، گاه می گرید ، گاه می نالد، و وقتی روزی و روزهای دیگر خود را نشان می دهد : خاطرهء نیشخندِ غروبش در طلوعش را تداعی می کند، و زمین ولی همچنان می چرخد و می گردد ." تو" می گویی "محکومی" ، "تو" از "رشته های سِرِشته " و از"تقدیر" و"سرنوشت"    می دانی ، "تو " تقدیر را تصویر می کنی و تفسیر ! با "خود" می جنگی تا به "خود" آیی ، ولی فردای دیگر و روزی دیگر رنگ آسمانت، واسارتی که گویی پایانی ندارد ... پرده از دیده گانت بر می کشی وهمان موجود در هیبتی دیگر رودرروی توست ، در و پنجره هایت را می شکنی ، و خانه از نو بر پا می کنی تا از" سرنوشت مختوم" "خود" بگریزی ، فردای دیگر در انتظار آسمانی دیگر ، موجودی دیگر با نیشخندی آشنا در مقابل توست . این بار او دست در حلقومت دارد، و چشم در چشم بر تو می نگرد ، دِشنه در دست و نیشخند آشنا: ـ از پی چیستی ؟! می پرسد گ

Platons Höhle

Wie ein römischer Kardinal aus Platons Höhle floh 5. Juli 2007 | Von Helmut Hansen Dem griechischen Philosophen Platon zufolge sind wir Gefangene unserer sinnlichen Wahrnehmung. Die wahre Welt bleibt uns in aller Regel verborgen. Doch gelegentlich gelingt es einem, diesem Gefängnis zu entkommen. Der römische Kurienkardinal Nikolaus von Kues war von einer von diesen… Das Höhlengleichnis ist eines der bekanntesten Gleichnisse des griechischen Philosophen Platon (427 v. Chr. bis 347 v. Chr.). Es stammt aus dem siebten Buch seines Hauptwerkes Politeia (Pol 514a-517a). Es dient, wie auch die anderen Lehrbeispiele Platons, als Standardlehrbeispiel zur Einführung in die Philosophie, speziell in die Erkenntnistheorie. Es beschreibt einige Menschen, die in einer unterirdischen Höhle von Kindheit an so festgebunden sind, dass sie weder ihre Köpfe noch ihre Körper bewegen und deshalb immer nur auf die ihnen gegenüber liegende Höhlenwand blicken können. Licht haben sie von einem Feuer, das

نقدي بر كتاب مكتب تبريز

نقدي بر كتاب مكتب تبريز Feb 16th, 2008 by لطف الله آجوداني سال گذشته بخشي از آخرين كتاب بحث‌انگيز سيد جواد طباطبايي در بخش كتاب خردنامه به چاپ رسيد، پس از آن نقدي بر اين كتاب به قلم علي اصغر حقدار باز هم در خردنامه چاپ شد و حالا اين دومين نقدي است كه براي كتاب مكتب تبريز و مباني تجددخواهي منتشر مي‌شود. و اين تنها نشان از اهميت اين كتاب دارد كه با گذشت يك سال از انتشار آن هنوز هم قابليت بحث و بررسي بيشتر دارد. اين كتاب از سوي انتشارات ستوده تبريز در اوايل سال 85 به بازار كتاب عرضه شده است. كتاب «مكتب تبريز و مباني تجددخواهي» نوشته دكتر سيد جواد طباطبايي، بخش نخست جلد دوم تاملي درباره ايران است كه به نوشته طباطبايي «به طور عمده انديشه سياسي دوران جديد ايران تا فراهم آمدن جنبش مشروطه خواهي را مورد بررسي قرار مي‌دهد»(ص 33). اين كتاب علاوه بر درآمد نويسنده درباره «اشارات نابهنگام در تاريخ نويسي ايران»، در قالب هشت فصل تدوين و ارائه شده است. «سنت قدمايي و نظريه سنت»؛ «بساط كهنه و طرح نو در انديشه سياسي»؛ «آگاهي‌هاي نو در سفرنامه‌هاي ايران»؛ «تجدد مطلعي در مباني نظري تاريخ ايران»؛ «تجرب